مسجد جامع امام حسین(ع) شهر اندیشه

ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – یادداشت سردبیر:

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

سلام دوستان

مبادا گمان کنیم که اگر در قرآن کریم نقلی از شخص، قوم، ملت یا حتی حزبی به میان آمد، صرفاً یک نقل تاریخی است؛ و نیز نباید گمان کنیم که فقط و فقط اختصاص به همان دوره‌ و مصداق ذکر شده دارد. بلکه سراسر درس و حکمت و عبرت است.

اگر قرار بود حادثه‌ای فقط به یک شخص یا قوم اختصاص داشته باشد و به هیچ شکل و وجهی برای دیگران موضوعیت نداشته باشد، اصلاً نقل نمی‌شد، چنان چه در مجموع 124 هزار نبی و احوالات آنان، فقط نام کمتر از 40 نفر آنها در آیات و احادیث ذکر شده است؛ چرا که ذکر ما بقی لازم نبوده است.

پس، قصصی چون آدم و حوا علیهماالسلام، سجده ملائک و نافرمانی ابلیس و سپس عزم به فریب آن دو، همیشه استمرار دارد، از این به همه‌ی اولاد آدم تا آخر الزمان فرمود:

«یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ» (الأعراف، 27)

ترجمه: اى فرزندان آدم، زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند، و لباسشان را از ایشان برکَند، تا عورت‌هایشان را بر آنان نمایان کند. در حقیقت، او و قبیله‏اش، شما را از آنجا که آنها را نمى‏بینید، مى‏بینند. ما شیاطین را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمى‏آورند.

نوح علیه‌السلام و ماجرای طوفان بلا و کشتی نجات او، هم چنان استمرار دارد، یا تو هم سوار می‌شوی و یا تو هم غرق و هلاک می‌شوی. «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة».

هم چنین، قصه به آتش انداختن حضرت ابراهیم علیه‌السلام به خاطر شکستن بت‌ها و سلامت بیرون آمدن او و احتجاج‌هایی که با او بر سر الوهیت‌های کاذب می‌کردند و استدلال‌هایی که او اقامه می‌کرد، هم چنان استمرار دارد؛ از افلاطون و ارسطو گرفته تا بوعلی و ملاصدرا و ... .

قصه یوسف علیه‌السلام و زلیخا و برادران حسود و ...، نیز همین‌طور است. هم یوسف تویی، هم برادران حسود، هم زلیخا، هم شوهرش که با تساهل و مسامح از عزم فساد همسرش گذشت و به یوسف گفت: «نادیده بگیر» تا گندش در نیاید و آن مصیبت‌ها پیش آمد خودت هستی؛ هم زندانیان هم سلولی با او و ... .

همین‌طور است داستان حضرت عیسی علیه‌السلام و زنده کردن مردگان به دست و قدرت غیب الهی و داستان‌های حضرت موسی علیه‌السلام در حوادث مختلفی که بر او و قومش گذشت. ندیدید هنوز هم به می‌گوییم «ایراد بنی اسرائیلی نگیر»، یعنی حتی این جزئیات نیز تداوم و استمرار دارد که در قرآن به آن اشاره شده است.

شاید برخی بگویند که دیگر کسی مسخ نمی‌شود و یا گوساله سامری فقط یک بار اتفاق افتاد و یا نیل دیگر شکافته نشد و ...، اما اگر خوب دقت کند، امروز نیز بسیاری مسخ شدند، گرگ‌ها، خوک‌ها و میمون‌هایی هستند که به شکل آدم در جوامع بشری زندگی، نقش‌آفرینی و حتی بر انسان حکومت می‌کنند؛ وقتی به ظاهرشان نگاه کنی، حتی گمان می‌کنی که اهل فهم، شعور، انسانیت و حرف حق هستند، اما از حیوان بدترند «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا / الفرقان، 44»؛ و چیزی که امروز زیاد است، سامری، گوساله و گوساله پرست – و بسیار شاهد شکافته شدن راه‌های مسدود و غیر قابل عبور، برای مؤمنین بوده‌ایم. پس همه تکرار و استمرار دارد.

کشتن پسران و زنده نگهداشتن دختران:

از جمله حوادث گذشته، کشتن پسران (مردان) و زنده نگهداشتن دختران (زنان)، توسط فرعون، عوامل و نیروهای او می‌باشد که خداوند متعال از آن به امتحان بزرگ «بلای عظیم» یاد کرده است:

«وَإِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ» (البقره، 49)

ترجمه: و (به یاد آرید) هنگامى که شما را از (چنگال) فرعونیان نجات دادیم که بدترین شکنجه را بر شما تحمیل مى‏کردند، پسران شما را دسته جمعى سر مى‏بریدند و زن‏هاى شما را زنده نگه مى‏داشتند، و در این کار از جانب پروردگارتان آزمایشى بزرگ (براى شما) بود.

پس، تا هنگامی که فرعون و فرعونیسم روی زمین باشد، فریاد «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى – من برترین صاحب اختیار و تربیت کننده امور شما هستیم»، یا به تعبیر امروزی فریاد "ابر قدرتی" از حلقومی و حکومتی شنیده شود، ادعاها، روش‌ها، سیاست‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها و فرهنگ فرعونی نیز وجود دارد.

حتی جزئی‌ترین عمل جاهلانه آنها نیز امروز تکرار می‌شود؛ اگر آن روز فرعون به هامان گفت برجی بساز که از آن تیری به آسمان پرتاب کنم، تا اگر خدایی در آن است کشته شود، هنوز نیز حتی به ظاهر تداوم دارد و ستون‌های سمبل فراماسیون، برای همین در هر شهری ساخته و نصب می‌گردد.

از جمله این سیاست‌ها [که البته ناشی از ترس و وحشت فرعون و فرعونیان از تحقق وعده‌هایی بود که خودشان هم می‌دانستند حق است]، کشتن پسران و زنده نگهداشتن دختران بود. حال می‌پرسید این سیاست امروز چگونه تداوم یافته و محقق شده است؟

کشته‌های خونین:

امروز شاهدیم که تقریباً در تمامی سرزمین‌های اسلامی، مسلمانان را قتل عام می‌کنند، حال اسبابش یا جنگ خارجی است (مثل اسرائیل با فلسطین و لبنان، صرب‌ها با بوسنی، یا جنگ تحمیلی علیه ایران) – یا جنگ داخلی است (مثل آنچه در ایران، عراق، افغانستان، لبنان و ...) شاهد بوده و هستیم – یا ترور است، خواه مقامات سیاسی و مذهبی باشند (مثل آن چه در ایران بیشتر اتفاق افتاد)، یا ترورهای کور و نسل‌کشی مسلمانان که در سرتاسر عالم، از اروپا (بوسنی) گرفته تا شرق آسیا (میانمار) ادامه دارد و سالانه صدها هزار و یا حتی میلیون‌ها کودک، نوجوان، جوان، میانسال و حتی پیرمرد مسلمان کشته می‌شوند.

رییس جمهور وقت اسرائیل در توجیه کودک کُشی با قباحت و جسارت تمام گفته بود: هر کودک فلسطینی، در آینده یک مبارز فلسطینی علیه اسرائیل است، پس باید کشته شود.

کشته‌های جنگ‌های بیولوژیک:

خدا را شکر می‌کنیم که بالاخره پس از سال‌ها تلفات و فریادی که از جنگ‌های بیولوژیک سرداده می‌شد و گوش شنوایی نداشت، بالاخره موضوع علنی شد و گزارشات و اخبار موثقی از بیوتروریسم (Bioterorism ) منتشر گردید.

مگر می‌شود که ناگهان (به ویژه مردان) در یک جامعه، دچار مرگ‌های زودرس، با امراضی چون سکته و سرطان شوند – سقط شدن جنین از نارسایی نطفه افزایش یابد - این همه فرزند زودرس یا معلول به دنیا بیاید (در پسران بیشتر) - حتی مردان جوان در شهوت جنسی سرد مزاج شوند – میانسال‌ها به ناتوانی جنسی زودرس مبتلا شوند – سن ابتلا به آلزایمار به ویژه در مردان کاهش یابد - در صد ابتلا به اسکیزو و شیزو افزایش یابد – دیابت فراگیر شود – چاقی و تنبلی و عصبیت و سایر بیماری‌های روانی از جمله درون‌گرایی، انزوا طلبی، خودناباوری، ترس و بالاخره اعتیاد ...، ناگهان و به ویژه در پسران و مردان روزافزون شود؟! کشته‌ها و مجروحین این جنگ، به مراتب از جنگ‌های میدانی و خونین بیشتر است.

کشته‌های جنگ‌های نرم:

این خطرناک‌ترین و مُهلک‌ترین جنگ است که هر روز قربانیان بسیاری به جای می‌گذارد، چه در سرتاسر جهان، چه در جهان اسلام و چه در مملکت خودمان.

چرا پسران خلق و خو و رفتار دخترانه پیدا می‌کنند؟ چرا به آرایش مو، ابرو، لب، تتو، مانیکور و پدیکور روی آورده‌اند؟ چرا لباس‌های دخترانه می‌پوشند و اگر قرار باشد سکسی از خود به نمایش بگذارند، به سبک و سیاق نمایش دختران است؟ شلوار تنگ، فاق کوتاه و نمایش باسن به مردم؟! یقه‌ی گرد و باز با سینه‌های تیغ زده؟! موهای دم اسبی شده یا گیس کرده و یا به پشت ریخته؟! عمل دماغ و ... .

حتی صداها نازک شده، خوانندگان مرد جوان، همچون دختران جوان عاشق پیشه آواز می‌خوانند! در خواستگاری‌ها، نامزد بازی‌ها و حتی زندگی زناشویی، همه چیز برعکس شده است! حتی در گردن‌کلفتی‌های خانوادگی یا خیابانی یا سایر ناهنجاری‌های رفتار اجتماعی نیز همین‌طور!

شرایط و فرهنگ سازی اجتماعی نیز به کمک می‌آید، قریب به 75% (یا بیشتر) از ظرفیت‌ها دانشگاهی به دختران اختصاص می‌یابد، انتخاب رشته پسران در پرستاری و دختران در مکانیک، ساختمان و ... بیشتر شده است، بازار کار، از ادارات رسمی گرفته، تا شرکت‌ها، کارخانجات و یا حتی بازاریابی‌های خیابانی، فرصت‌های شغلی مناسبی برای بانوان شده است، در فیلم‌ها و سریال‌ها، دیگر حتی تمامی روابط پسر و دختر معکوس شده است، از عشق و عاشقی گرفته تا حتی فریب – از تدبیر کار و تأمین معاش گرفته تا تعلیم و تربیت فرزندان در خانه ... و حتی حضور مؤثر در میادین جنگی و پلیسی! البته دختران و بانوان خوشحال نشوند، ضررش به خودشان برگشته و بر می‌گردد.

حنی در گزارشات و مصاحبه‌ها، زنان موفق، مردان موفقی هستند و مردان موفق، آن دسته از مردانی هستند که در خانه آشپزی کرده و یا گاه زیر بچه را عوض می‌کنند و ... (البته نه تنها ایرادی ندارد، بلکه برای مرد حُسن است که در خانه هم کمک کند، اما تکیه بر ترویج آن در اغلب برنامه‌ها، قابل تأمل است).

خلاصه مصداق بسیار است، خودتان شاهدید که در نظام سلطه (فرعونیسم)، چگونه مرد و مردانگی ذبح می‌شود، تا فقط دختران و زنان باقی مانند، تا مردان فرعون صفت و دیکتاتور، بتوانند استعمار، استثمار و حتی استحمار خود را بر جهان گسترش داده و مستحکم نمایند. «یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ».

بنا بر این، از ملزومات و مصادیق فهم، شعور، تعقل، تفکر، تدبر و جهاد یک جامعه‌ی مسلمان، هوشیار، بیدار، آگاه، با بصیرت، دشمن‌ستیز و مستقل، این است که مردان سعی کنند "مرد" باشند و مرد بمانند، "زنان" نیز سعی کنند زن باشند و زن بمانند، با تمام ویژگی‌ها. این به نفع هر دو و جامعه است.